تأثير قرآن و حديث در مثل هاي فارسي
تأثير قرآن و حديث در مثل هاي فارسي
از جمله، مظاهر اين تأثير در آيات قرآن و احاديث است، که در اين نوشتار به نمونه هايي از آن اشاره مي گردد.
الف- قرآن کريم
1. استفاده از عين آيه به عنوان مثل:
- « لا اکراه في الدين» در دين هيچ اجباري نيست.( سوره بقره، آيه 256)
- « هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان»پاداش احسان جز احسان است؟( سوره الرحمن، آيه 60)
2. گاه بخشي از آيه عيناً آورده مي شود؛ مثل:
گنجشک يک پولي انا اعطينا نمي خواهد.(1)
اشاره است به آيه شريفه « انا اعطيناک الکوثر»( سوره کوثر، آيه 1)
گنجشک يک پولي انا انزلنا نمي خواند.(2)
اشاره است به آيه شريفه « انا انزلناه في ليله القدر»( سوره قدر، آيه 1)
جا به جا کنعبد، جا به جا کنستعين.
اشاره است به آيه شريفه « اياک نعبد و اياک نستعين»( سوره حمد، آيه 5)
« بسم الله...» اش را گفتي تا « و لا الضالين» خيلي راه است.(3)
هرکه با « بسم الله» جلو آمد، با « اعوذ بالله» نگاهش کن.
3. گاهي نيز به طور غير مستقيم به مفهوم آيه اي اشاره دارد:
به جرم عيسي، موسي را مگير. اشاره است به آيه « و لا تزر وازره وزر اخري»( سوره انعام، آيه 164)
عيب من جمله بگفتي هنرش نيز بگو.(4) اشاره است به آيه « و منافع للناس و إثمهما اکبر من نفعهما»( سوره بقره، آيه 219)
عيسي به دين خود، موسي به دين خود.(5) اشاره است به آيه « لکم دينکم ولي دين»( سوره کافرون، آيه 6)
کسي را به گور ديگري نمي گذارند.(6) اشاره است به آيه « و لا تزر وازرة وزر اخري»( سوره فاطر، آيه 18)
از پس هر گريه آخر خنده اي است. اشاره است به آيه « إن مع العسر يسراً» ( سوره انشراح، آيه 4)
آتش که به بيشه افتاد، خشک و تر مي سوزد.
اشاره است به آيه « و اتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منکم خاصة» ( سوره انفال، آيه 25)
ب- احاديث
1. استفاده از عين حديث به عنوان مثل:
الخير في ما وقع
حب الوطن من الايمان
2. استفاده از مفهوم حديث:
با توکل زانوي اشتر ببند.(7)
دست خدا با جماعت است.(8)
اول ما خلق الهش خراب است.(9)
مؤمن آيينه مؤمن است.(10)
وقت گرفتن نادعلي است، وقت پس دادن مظهر العجايب(11).
پينوشتها:
1. گنجشک يک پولي انا اعطينا نمي خواهد.
مثل مذکور بدين مفهوم است که انسان هاي بيشتر از حد فقير توجه کاملي به دينداري و ايمان ندارند. از جهتي نيز نمايان گر اين حديث است که « کاد الفقر أن يکون کفراً»
2. مثل دوم هم همين طور- به همان نکته فوق اشاره دارد.
3. مثل سوم اشاره به اين نکته دارد که انسان در همه مسائل و امور خود را دخالت نمي دهد و در زندگي بايد برنامه ريزي صحيح داشته باشد. همچنين اشاره به اين مضمون دارد که هر امري مسير تعادل را بايد مراعات نمايد.
4. ديوان حافظ.
5. دهخدا، علي اکبر، امثال و حکم، بخش مثل ها.
6. دهخدا، همان.
7. اشاره است به حديث « اعقلها و التّوکل».
8. اشاره است به حديث « يد الله مع الجماعة».
9. اشاره است به حديث نبوي « اول ما خلق الله العقل».
10. ترجمه حديث:« المؤمن مرآت المؤمن»؛ رک: دهخدا، علي اکبر، امثال و حکم، بخش مثل ها.
11. اشاره است به « نادعلياً مظهر العجايب»
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}